نویسنده: سید عیسی مسترحمی




 

پیدایش جهان از نظر علم:

کیهان شناسان نظریات مختلفی درباره ی پیدایش جهان ارائه داده اند که سه نظریه مشهور آن عبارتند از:

الف) انفجار بزرگ:

این نظریه در اوایل قرن بیستم ارائه و توسط یافته های «ادوین هابل»(1) (1919م. ) تأیید شد. «جرج لمایتر بلژیکی»(2) و «ژرژگاموف روسی»(3) از اولین طرفداران این نظریه بودند.
نظریه ی مذکور که به نظریه ی «ابر چگال» نیز مشهور است، (4) ادعا می کند که جهان آغازی داشته و به انتهایی می رسد. (5) بنابراین نظریه روزگاری آتشگویی وسیع از گازهای بی نهایت چگال و سوزان با بیش از تریلیون ها درجه حرارت، (6) که بیشتر متشکل از هیدروژن و هلیوم بود، وجود داشته است. این آتشگوی، پانزده میلیارد سال پیش منفجر شد [انفجار بزرگ] و انبساط آن به شهادت تغییر مکان سرخ (وقتی که کهکشانها از یکدیگر دور می‌شوند در طیف آنها تغییر مکان سرخ مشاهده می‌گردد و مفهومش این است که بسامد و در نتیجه انرژی هر فوتون کاهش می‌یابد، تغییر مکان سرخ عبارت است از تغییر مکان تابش الکترومغناطیسی به ناحیه بسامد پایین‌تر. هر چه موج بلندتر باشد، انرژی تابشی کمتر بوده و فاصله کهکشان بیشتر خواهد بود و هر چه تغییر مکان سرخ باشد، انرژی هر فوتون فرودی که به سوی ما می‌آید کمتر می‌گردد (.، هنوز ادامه دارد.
ژرژ گاموف این ماده اولیه را «یلم» نامید. این نام از کلمه ای گرفته شده است که ارسطو از آن برای نام گذاری ماده اولیه ای که به عقیده فلاسفه یونان، مواد از آن نشأت می گیرند، استفاده کرد. (7)
با گذشت زمان، تراکم ماده در بسیاری از نقاط این توده منبسط شونده گاز، پدید آمد.
این تراکم ها، با جذب ماده از محیط اطراف رشد کردند و بدین ترتیب جهان به توده های بسیار عظیمی از گاز، که هریک می رفت تا کهکشانی شود تقسیم شد. این توده ها همچنان در انبساط بی وقفه جهان شرکت دارند.
هر یک از این توده های عظیم گاز بار دیگر تکه پاره شدند و ستارگان را پدید آوردند. ستارگان نسل اول از دو گاز که در آن زمان در جهان وجود داشت، یعنی هیدروژن و هلیوم تشکیل می شوند، با گذشت زمان، عناصر دیگری در هسته ستارگان پر جرم به وجود آمدند، سپس این عناصر جدید به وسیله ی اولین ستارگان به میان گاز میان ستاره ای راه یافتند تا به عنوان ماده خام در تکوین ستارگان بعدی به کار روند. (8) از بین نظریات موجود پیرامون آفرینش اولیه جهان، این نظریه از لحاظ علمی مقبول ترین نظریه است و بیشترین طرفدار را دارد.

ب) حالت پایدار:

این نظریه در سال 1940م. توسط «بوندی»، «گلد» و «هویل» پیشنهاد شد. (9)
تصویری که طرفداران این نظریه ترسیم می کنند را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:
1. جهان آغاز و انجامی ندارد؛
2. جهان همیشه به همان صورتی بوده و خواهد بود که اکنون به چشم ناظر، می آید؛
3. با پیرشدن و دور شدن کهکشان ها از هم، کهکشان جدیدی در فضاهای بجامانده تکوین می یابند؛
4. گازها، غبار و انرژی (که مطابق فرمول انیشتاین نوعی جرم است) که ستارگان در پیری از خود دفع می کنند مواد خامی است که ستارگان جدید از آن به وجود می آیند. (10)

ج ) جهان پلاسما:

تعداد کمی از اخترشناسان خلقت جهان را با مدل «هانس آلفون» دانشمند سوئدی می بینند، خلاصه این نظریه آن است 99% جهان قابل مشاهده [عمدتاً ستارگان] از پلاسما ساخته شده است، که بارهای الکتریکی آن از هم جدا شده اند. پلاسما گاهی حالت چهارم ماده نیز خوانده می شود، صاحبان این نظریه معتقدند که انفجار بزرگ هیچگاه رخ نداده است و جهان آکنده از جریان های الکتریکی غول آسا و میدان های عظیم مغناطیسی است. از این دیدگاه جهان ازلی است و به وسیله ی نیروی برقاطیس اداره می شود. بنابراین جهان آغازی معین و انجامی قابل پیش بینی ندارد و کهکشان ها حدود 100 بیلیون سال پیش شکل گرفته اند. (11)

پیدایش جهان از منظر قرآن

قرآن کریم در آیات فراوانی به چگونگی آفرینش جهان و مدت آن اشاره کرده است. در این قسمت پس از طرح آیات مربوطه، به دیدگاه های مفسران و دانشمندان پیرامون آن اشاره نموده و در پایان به نقد و بررسی آن خواهیم پرداخت.

الف) مدت آفرینش آسمان ها و زمین

قرآن کریم در آیات زیر به این موضوع پرداخته است:
«ان ربکم الله الذی خلق السماوات و الارض فی سته ایام »(12)
(در واقع پروردگار شما، خدایی است که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید).
«الذی خلق السماوات والارض و ما بینهما فی سته ایام»(13)
(خدا کسی است که آسمانها و زمین و آنچه را بین آن دو است در شش روز آفرید).
«قل ءانکم لتکفرون بالذی خلق الارض فی یومین و تجعلون له اندادا ذلک رب العالمین* وجعل فیها رواسی من فوقها وبارک فیها و قدر فیها اقواتها فی اربعه ایام سواء للسائلین * ثم استوی الی السماء و هی دخان فقال لها و للارض ائتیا وطوعا او کرها قالتا اتینا طائعین*فقضاهن سبع سماوات فی یومین و اوحی فی کل سماء امرها وزینا السماء الدنیا بمصابیح و حفظا ذلک تقدیر العزیز العلیم»(14)
(بگو آیا واقعاً شما به کسی که زمین را در دو روز آفرید کفر می ورزید و برای او همانندهای [معبودگونه] قرار می دهید؟! که آن پروردگار جهانیان است. در آن [زمین، کوه های] استوار از فرازش قرار داد و در آن برکت نهاد و خوراکی هایش را در آن معین کرد در حالیکه برای درخواست کنندگان یکسان است [و این کارها] در چهار روز بود. سپس به آفرینش آسمان پرداخت در حالیکه آن دود بود و به [آن] آسمان و به زمین گفت: خواه یا ناخواه بیایید. گفتند: اطاعت کنان آمدیم و [کار] آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز تمام کرد و در هر آسمانی کارش را وحی کردو آسمان پست [دنیا] را با چراغ هایی [=ستارگان] آراستیم و [آن را کاملا] حفظ کردیم؛ این اندازه ی گیری [خدای] شکست ناپذیر داناست).
با دقت در این آیات، چند سوال به ذهن می آید که عبارتند از اینکه:
1. مراد از سماوات، ارض و یوم در این آیات چیست؟
2. خلقت آسمان و زمین در شش روز [یوم] با یافته های علمی چگونه قابل جمع است؟
3. تعارض ظاهری آیات سوره فصلت که سخن از هشت روز می گوید؛ با آیات دسته اول و دوم که آفرینش آسمان و زمین را در شش روز می داند، چگونه قابل حل است؟

مباحث لغوی و اصطلاحی

الف) ارض و سماء: کتب لغت ریشه سماء را «سَمو» و «سُمُوّ» گفته اند که به معنای علو ا ست. (15) و به گفته ی راغب به بالای هر چیز «سماء» گفته می شود همان طوریکه به پایین آن «ارض» اطلاق می شود. (16)
در قرآن کریم، آسمان و زمین به معانی متعددی به کار رفته و دارای مصادیق گوناگونی است ما در اینجا به چند نمونه از آن اشاره می کنیم و تفصیل آن را به بعد وامی گذاریم.
1. آسمان به معنای کرات آسمان و زمین به معنای کره زمین: (سوره ی فصلت، آیه ی یازده)
2. آسمان به معنای سمت بالا و زمین به معنای پایین: (سوره ی ابراهیم، آیه ی 4)0
3. آسمان به معنای جو اطراف زمین: (سوره ی ق، آیه ی 9؛ سوره ی بقره، آیه ی 22).
4. آسمان به معنای عالم ملکوت و مقام قرب الهی: (سوره ی سجده، آیه ی 5)
با توجه به استعمالات قرآنی می توان این گونه نتیجه گرفت که آسمان و زمین همیشه به معنای مادی آن نیست و گاهی امری معنوی از آن اراده می شود و تفکیک این موارد حایز اهمیت است.
ب) یوم: این لغت به معنای زمان محدود مطلق است؛ (17) چه زیاد باشد چه کم و گاهی اعم از شب و روز است و هر دو را شامل می شود.
این واژه در قرآن به چند معنا استعمال شده است:
1. مدت زمان بین طلوع و غروب خورشید [مقابل شب]: «قال لبثت یوماً او بعض یوم»(18)
2. زمان و وقت: «مالک یوم الدین»(19)
3. در مفهومی غیر مادی: «یوم القیامه و یوم الاخره»(20)
4. دوره ای از زمان: «تلک الایام نداولها بین الناس»(21)
روایاتی نیز «یوم» را در آیه ی 54 سوره اعراف به «وقت» تفسیر کرده اند و فرموده اند: «فی سته ایام یعنی فی سته اوقات». (22)
با توجه به سیاق آیات خلقت آسمان ها و زمین در شش یوم، مقصود از یوم همان دوره یا مرحله است و از اینجا راه حل تعارض ظاهری بین یافته های علمی در باب خلقت جهان در میلیاردها سال، با آیات مربوط به خلقت آنها در شش روز روشن می شود؛ چرا که اگر مقصود آیات شش دوره یا مرحله خلقت باشد و مقصود شش روز معمولی [از طلوع تا غروب] نباشد، دیگر تعارضی پیدا نمی شود و یافته های علمی با آیات خلقت جهان در شش دوره قابل جمع است.
از این رو، این احتمال که مقصود همان شش روز هفته باشد که از یکشنبه آغاز و به جمعه ختم شده. (23) از دلیل استواری برخوردار نیست. هم چنین، نظر مجاهد که جمعه را به این نام خوانده است؛ زیرا موجودات در آفرینش، در آن روز برای خدا جمع شدند؛ (24) صحیح به نظر نمی رسد.

«سته ایام» از دیدگاه قرآن کریم و علم

دانشمندان و مفسران با توجه به یافته های علمی و مجموعه ی آیاتی که این تعبیر را در خود دارند، برداشت ها و تفسیرهای متفاوتی از سته ایام ارائه داده اند که چند نمونه از آنها در این بخش گزارش می شود.
الف) علامه طباطبایی در المیزان، ذیل آیه ی 96 سوره ی فصّلت، مقصود از یوم را در این آیه قطعه ای از زمان دانسته و می نویسند: «مقصود از یوم در «خلق الارض فی یومین» برهه ای از زمان است نه روز خاص معهود، یعنی مقدار حرکت کره زمین به دور خودش؛ چرا که این احتمال، بطلانش آشکار است و اطلاق کلمه یوم بر قطعه ای از زمان که حوادث زیادی را دربر دارد، زیاد است و استعمال شایعی است». (25)
سپس ایشان به آیات 140 سوره ی آل عمران و 102 سوره ی یونس که در آنها یوم در معنای برهه ای از زمان [دوران] به کار رفته است استشهاد می کنند و در ادامه به بیان این نکته که چرا خداوند از مدت خلقت زمین، با تعبیر یومین یاد کرده نه یوم می پردازند و می نویسند: «پس دو روزی که خداوند زمین را در آن دو روز خلق کرد دو قطعه زمان است که زمین در آن دو مرحله کامل شد و اینکه یک روز نفرمود، دلیل این است که دو مرحله متغایر بوده مثل مرحله مذاب بودن و جامد بودن و مثل آن».
به عقیده ی علامه، در سوره ی فصلت به چهار مرحله ششگانه خلقت اشاره شده است؛ دو مرحله برای خلقت زمین و دو مرحله برای خلقت آسمان [مرحله دخان بودن و مرحله هفت آسمان شدن] در ادامه علامه به اقوالی درباره ی «اربعه ایام» اشاره می کنند و در پایان نظر مختار خویش را ارائه می دهند که ما در بحث دیگری به آن خواهیم پرداخت.
ب) آیت الله مکارم استعمال یوم و معادل آن در فارسی (واژه روز) را در معنای دوران، بسیار رائج و متداول می دانند و با توجه به آیات قرآن در این زمینه و یافته های علمی، مراحل احتمالی ششگانه آفرینش را این گونه مطرح می کنند:
اول: مراحله ای که جهان به صورت توده ی گازی شکلی بود.
دوم: دورانی که توده های عظیمی از آن جدا شد و بر محور توده مرکزی به گردش درآمد.
سوم: مرحله ای که منظومه ی شمسی از جمله خورشید و زمین تشکیل یافتند.
چهارم: روزی که زمین سرد و آماده حیات گردید.
پنجم: مرحله به وجود آمدن گیاهان و درختان بر روی زمین.
ششم: مرحله پیدایش حیوانات و انسان در روی زمین. (26)
ایشان در ذیل آیه 11 سوره فصلت به تقدم خلقت آسمان نسبت به زمین اشاره می کنند و علت ذکر آفرینش زمین و ارزاق را قبل از آسمان، اهمیت و ویژگی خاص زمین برای انسان ها می داند و درباره ی معنای ثم در آیه ی 11 فصلت که ظاهرا خلقت آسمان را پس از خلقت زمین می داند می نویسد: «تعبیر «ثم» [سپس] معمولاً برای تأخیر در زمان می آید، ولی؛ گاهی به معنای تأخیر در بیان می باشد. اگر به معنای اول باشد مفهومش این است که آفرینش آسمانها بعد از خلقت زمین صورت گرفته است ولی اگر به معنای دوم باشد هیچ مانعی ندارد که آفرینش آسمان ها قبلاً صورت گرفته و زمین بعد از آن؛ ولی به هنگام بیان کردن نخست از زمین و ارزاق که مورد توجه انسان هاست شروع کرده و سپس به شرح آفرینش آسمان ها پرداخته است».
ایشان معنای دوم را با یافته ها و اکتشافات علمی هماهنگ تر می دانند و به آیات 27-32 سوره ی نازعات اشاره می کنند و آن را موید معنای دوم می دانند. (27)
ج) آیت الله مصباح یزدی پس از طرح آیه ی 54 سوره ی اعراف در پاسخ به این سؤال که منظور از شش روز چیست دو احتمال مطرح می نمایند:
1. شش روز هفته: ایشان در توضیح این احتمال این نکته را مطرح می کنند که در میان بنی اسرائیل و اهل کتاب به ویژه یهود این مطلب شهرت داشت که خداوند آفرینش را از یکشنبه آغاز کرد و در جمعه به پایان رساند و شنبه را به استراحت پرداخت، که ظاهراً «سَبت» در اصل به همین معناست.
ایشان این معنا را بعید دانسته و دلیل آن را این گونه ذکر می کنند: «روزها از نظر علم جغرافیا عبارتند از مدت حرکت زمین به دور خودش [حرکت وضعی] و در لغت، گاه روز را در برابر شب به کار می بریم که در عربی «نهار» می گویند و یوم اعم است از روز تنها یا شبانه روز. قبل از پیدایش زمین و خورشید و آسمان، تصور روز ممکن نمی بود و شنبه و یکشنبه ای در میان نبود. اگر نصّ قاطعی نیز در این مورد داشتیم، می توانستیم بگوییم که: روز در این مورد یعنی زمانی به اندازه بیست و چهار ساعت ولی چنین نصی نداریم».
2. شش دوره آفرینش: ایشان پس از بررسی استعمالات قرآنی واژه ی «یوم» در سوره ی یوسف، آیه ی 54؛ سوره ی نحل، آیه ی هشت، سوره ی حج، آیه چهل و هفت و سوره ی معارج، آیه ی چهار و همچنین فرازی از خطبه ی قاصعه از نهج البلاغه، این گونه نتیجه گیری می کنند که: احتمال اینکه منظور از شش روز، شش دوره خلقت باشد، بعید نیست.
به دنبال این نتیجه گیری، ایشان آیات 9-12 سوره فصلت را ذکر کرده و می نویسد: «می توان احتمال داد که منظور از دو روز در آفرینش آسمان، دو مرحله خلقت باشد. در یک مرحله به صورت گاز یا دود [دخان] و مرحله بعدی به صورت آسمان هفت گانه. در زمین نیز به همین قرار؛ یک روز به گونه گاز یا مایع و روز دیگر مرحله ای که به صورت جامد درآمده است [که هنوز هم مرکز زمین به صورت مایع است. ]»(28)
د) یکی دیگر از نویسندگان معاصر در ذیل آیات 9-12 فصلت به تفصیل این مسئله پرداخته است، ایشان به معنای لغوی یوم اشاره کرده و آن را واحدی از زمان می داند که به صورت حقیقی و نسبی به کار می رود.
این مفسر، یوم حقیقی را «واحد حرکت در ماده ی اولیه» دانسته و علم آن را مخصوص خداوند متعال و کسانی که خداوند این علم را به آنان آموخته است، می داند. سپس به بیان مفهوم یوم نسبی می پردازند و مصادیق زیر را برای آن ذکر می کند:
1. روز الکترونی: مدت زمان یک دور گردش الکترون، به دور پروتون، که یک سال آن یک پنجاه هزارم ثانیه به طول می انجامد.
2. روز زمینی: فاصله بین طلوع و غروب خورشید است، و گاهی شامل شب هم می شود و کمتر از بیست مورد از استعمالات قرآنی کلمه یوم بدین معناست.
3. روز به معنای مراحل عمر انسان، همچون کودکی، جوانی، میانسالی و پیری.
4. روزهای سال، که همان چهار فصل سال اند.
5. روزهای دهر، همانند روز در بیان نورانی حضرت امیر که: «الدهر یومان، یوم لک و یوم علیک»
6. روز نجومی...
در ادامه، ایشان به نقد و بررسی احتمالات ذکر شده در معنای سته ایام می پردازند و می نویسند: «این روزها نمی توانند روزهای زمینی که معلول چرخش زمین به دور خود است، باشد چرا که این ایام مقدم بر خلقت آسمان و زمین است» و نیز این احتمال را که مراد روزهای نجومی باشد نفی کرده و این گونه می نویسد: «ایام نجومی که هر روز آن 43/200 سال است، نمی تواند مراد خداوند متعال از یوم در این آیات باشد، چرا که مخاطب قرآن تمام مکلفین هستند نه فقط انسان های منجم، لذا خداوند نمی تواند به اصطلاح خاص آنها سخن بگوید».
ایشان تفسیر ایام را به ایام تدبیریّه(29) [که هزار سال طول می کشد] و ایام معارجیه(30) [که پنجاه هزار سال است] درست نمی داند و ایام را در این معانی، مخصوص همان آیات می داند.
ایشان با توجه به کاربردهای قرآنی کلمه یوم و نیز یافته های علمی، ایام را به معنای «ادوار» دانسته است که هر یوم اشاره به مرحله ای از مراحل مختلف خلقت دارد. در پایان به حل شبهه تعارض آیات سوره ی فصلت با دیگر آیاتی که خلقت جهان را در شش روز می داند پرداخته اند، که ما در مبحث ویژه ای آن را بیان خواهیم کرد. (31)
ه) زمخشری از دیگر مفسرانی است که در ذیل آیه ی 59 سوره ی فصلت به این بحث پرداخته است و با استدلال به اینکه در ابتدای آفرینش شب و روزی نبوده است، مراد از «سته ایام» را مقدار زمانی مطابق با شش روز می داند و در مورد اینکه این روزها چه مقدار طول کشیده اند دو قول ذکر می کند:
1. هر روز، هزار سال که مطابق با روزهای آخرتی می باشد؛ (32)
2. به اندازه ی مدت زمان روزهای دنیا.
او احتمال دوم را ظاهر دانسته و آن را می پسندد و از مجاهد نقل می کند، که او روزهای شش گانه را از یکشنبه تا جمعه می دانست. تفسیر کشاف انتخاب شش روز را برای خلقت جهان، از حکمت های الهی می داند که مانند، حکمت بسیاری از اعداد قرآنی، از حقیقت آن بی خبریم. (33)
و) فخر رازی ذیل آیه ی پنجاه و نه سوره ی فرقان پس از طرح این سوال که، روز عبارت است از حرکت خورشید در آسمان، و قبل از خلقت آسمان، روزی نبوده است پس چگونه خداوند جهان را در شش روز خلق کرد؟ می نویسد: «مراد از شش روز مدت زمانی برابر شش روز است. »
ایشان تفسیر «سته ایام» را به روزهای آخرتی که هزاران سال طول می کشد بعید دانسته و می نویسد: «توصیف هر چیز باید با کمک امر معلوم و مشخص انجام پذیرد نه امری که خودش هم مجهول و نامشخص است».
ایشان در قسمت دیگری از بحث با توجه به عقیده ای اشعری اش، به عدم نیاز به وجود مصلحت برای انتخاب عدد شش از طرف خداوند اشاره می کند و وجود قدرت و مشیت الهی را کافی می داند. (34)
صاحب تفسیر الکبیر در ذیل آیه ی چهار سوره ی سجده، سته ایام را اشاره به شش حالت و صورت جهان می داند که هر بیننده ای می تواند به آن توجه داشته باشد.
ایشان هر کدام از آسمان، زمین و آنچه بین این دو است را، دارای ذات و صفاتی جداگانه می داند که مجموعاً به صورت شش حالت برای هر بیننده ای ظهور می کنند.
سپس علت استفاده از واژه ی یوم برای بیان مدت زمان خلقت را این گونه ذکر می کند: «چون انسان خلقت را به عنوان یک «کار» می داند و زمان، ظرف برای کارهاست و از طرفی روز مشهورترین قسمت زمان است؛ بنابراین برای بیان مقدار زمان خلقت، از این واژه استفاده شده است». (35)
فخر رازی در ذیل آیه ی سه سوره ی یونس پس از بحث مفصلی پیرامون حدوث عالم و استدلال به آن برای اثبات خداوند متعال مراد از سته ایام را مدت زمانی برابر شش روز می داند. البته او شب ها را هم داخل مفهوم یوم دانسته و آن را شبانه روز معنا می کند. (36)
ز) محمد رشید رضا ذیل آیه ی پنجاه وسه سوره ی اعراف، به این بحث پرداخته است، آسمان و زمین را در آیاتی که به آغاز خلقت اشاره دارند به تمام موجوداتی می داند که مردم آنها را به اسم عالم علوی[بالا] و عالم سفلی [پایین] می شناسند. ایشان درباره ی معنای لغوی یوم می نویسد: «یوم مدت زمانی است که به وسیله عملی که در آن انجام می شود محدود می گردد». سپس چند مصداق برای آن ذکر می کند.
صاحب تفسیر المنار همانند، بسیاری، دیگر از مفسران یوم را به معنای غیر از «شبانه روز زمینی» می داند و با اشاره به آیات 9-2 فصلت و 30 انبیاء می نویسد: «ماده اولیه خلقت دودی به هم پیوسته بود که خداوند آن را از هم جدا (فتق) کرد و در دو روز زمین را آفرید و باقیمانده ی چهار روز زمین جامد شد و نباتات و حیوانات را بر روی آن آفرید».
ایشان روز اول را خلقت دخان، روز دوم را تبدیل شدن دخان به ماء و خلقت زمین، روز سوم را انجماد زمین و روز چهارم را پدید آمدن گیاهان و حیوانات بر روی زمین می داند و دو روز را هم به خلقت آسمان اختصاص می دهد. این مفسر در پایان، بحثی علمی پیرامون پیدایش جهان ارائه می دهد. »(37)
ح) دکتر موریس بوکای از دانشمندانی است که به مقایسه ی قصه خلقت قرآن، عهدین و علم پرداخته است. او با ذکر این نکته که در تورات سخن از شش روز متعارف است که خداوند در روز هفتم به استراحت می پردازد و این روز همان فاصله ی واقع بین دو طلوع یا دو غروب متوالی خورشید برای ساکن زمینی است؛ به توضیح کلمه یوم در آیات خلقت می پردازد و آن را به معنای «دوره» می داند. او به کار رفتن یوم در این معنا و نیز به میان نیامدن سخنی درباره ی روز هفتم را از عجایب علمی قرآن می داند.
ایشان پس از طرح آیات 54 سوره ی اعراف و 9-12 سوره ی فصلت و نیز گزارش یافته های علمی درباره ی خلقت جهان به این نتیجه می رسد که جریان کلی خلقت، دو مرحله داشته است:
1. تکاثف و تراکم توده ای گازی در حال چرخش.
2. انفکاک آن به صورت پاره هایی با استقرار خورشید و سیارات، از جمله زمین.
سپس یادآور می شود که آیات 9-12 سوره ی فصلت نیز همین دو مرحله لازم بود تا اجسام آسمانی و زمین تکوین یابد؛ اما در مورد چهار دوره بعد که مربوط به زمین و گیاهان و حیوانات است یادآور می شود که زمین چند عصر و دوره زمین شناسی دارد که انسان در عهد چهارم پدید آمد. (38)
ط ) دکتر پاک نژاد در اولین جلد از مجموعه ی اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، به بررسی علمی، قرآنی و روایی این موضوع پرداخته است.
ایشان پس از طرح آیه ی 7 سوره ی هود و توضیح پیرامون کلمات آیه، مراد از یوم را «دوران» می دانند و با توجه به روایات و اخبار درباره ی آغاز آفرینش، مرحله ای متافیزیک[عقل، روح و... ] را برای عالم تصویر می کنند که قبل از آفرینش جهان مادی بوده است. سپس به تشریح مراحل خلقت از نظر دانشمندان پرداخته می نویسند: «دانشمندان زیست شناس که در بسیاری از مطالب، نظریه های مخالف و مغایر هم داشته اند در بسیاری موارد و از جمله، درباره ی نشان دادن مراحل تکامل آفرینش اتفاق رأی داشتند، به ترتیب زیر:
توده ای از گاز، کهکشان ها، منظومه شمسی و زمین به ترتیب به وجود آمده اند. ابتدا گداخته بود و چیزی یافت نمی شد. آبی پیدا شد، مولکولهای اولیه؛ گیاه، جنبندگان، خزندگان و پستانداران به ترتیب در گردونه تکامل آفرینش قدم به عرصه وجود گذاردند».
در ادامه به این نکته اشاره می کند که اکثریت زیست شناسان برای تعیین قدمت و زمان حیات، هر کدام طرحی داشته اند بدین طریق که از ابتدای خلقت تا پیدایش انسان را یک سال یا یک هفته یا یک شبانه روز فرض کرده و برای هر کدام، آن مدت مفروض را تقسیم زمانی کرده اند.
مثلاً دانشمندی، تمام مدت خلقت را یک شبانه روز فرض کرده، پیدایش کهکشان ها را حدود ساعت هفت و خورشید را هنگام ظهر و زمین را یک و دوازده ثانیه و پیدایش حیات را شش بعد از ظهر و چهار دقیقه، و دوازده ثانیه به دوازده مانده را برای پیدایش پیش آهنگان انسانی اختصاص داده است. (39)

جمع بندی و بررسی:

الف) مجموعه نظریات و تفاسیری که پیرامون «ستّه ایام» از طرف دانشمندان و مفسران ارائه شده را می توان این گونه خلاصه و جمع بندی کرد:
1. ایام به معنای روزهای معهود: یعنی فاصله زمانی بین طلوع و غروب خورشید [از یکشنبه تا جمعه]
2. یوم به معنای زمانی برابر با فاصله زمانی بین طلوع و تا غروب خورشید.
3. یوم به معنای زمانی برابر فاصله زمانی بین دو طلوع متوالی خورشید.
4. یوم به معنای یوم ربوبی که هزار سال به طول می انجامد. (40)
5. یوم به معنای دوران.
از آنجایی که یوم به معنای روزهای معهود، معلول و چرخش زمین به دور محور خود است، نمی توان ایام خلقت را بدان تفسیر کرد؛ چرا که این ایام مقدّم بر خلقت آسمان و زمین هستند.
از طرف دیگر، اکتشافات علمی، مدت زمان به طول انجامیدن خلقت آسمان و زمین را بسیار بیش از یک هفته می دانند و قایلند برای خلقت آسمان و زمین میلیون ها سال زمان لازم بوده است، پس تفسیر دوم و سوم نیز نمی تواند مورد قبول باشند.
بررسی یافته های علمی پیرامون پیدایش جهان و دقت در این نکته که، تفسیر یوم به ایام ربوبی مخصوص آیات ویژه ای است، کامل نبودن تفسیر چهارم را آشکار می سازد.
تفسیر ایام، در آیات مربوط به خلقت به «دوران» که مورد قبول اکثر مفسران معاصر نیز هست می تواند بهترین تفسیر برای این واژه باشد؛ که هم با استعمالات قرآنی این کلمه سازگاری دارد و هم یافته های اخیر کیهان شناسی آن را تأیید می کند.
ب) قرآن کریم در آیات 9-12 سوره ی فصلت به شش مرحله از مراحل خلقت جهان به اجمال اشاره می کند.
دو مرحله برای خلقت آسمان ها، دو مرحله برای آفرینش زمین و دو مرحله برای آفریدن آنچه بین آسمان و زمین است. خداوند در این آیات و آیات مشابه وارد جزئیات و تعیین زمان دوره ها و نوع خاص و تحولات آن نشده است و گرچه در برخی از آیات به مراحل دیگری از خلقت اشاره دارد، ولی می توان آنها را در یکی از این مراحل ششگانه گنجاند.
ج) فقط امور تدریجی و مستمر هستند که می توان آن ها را تقسیم بندی کرد و برای آن دوره ها و مراحل فرض و تعیین نمود. تعیین دوره ها امری اعتباری و نسبی است لذا گاهی در یک موضوع واحد [مثل رشد علم بشر با پیدایش و تطور هنر] تقسیم بندی ها و مراحل متفاوتی ذکر می شود که هر کدام از زاویه خاصی به موضوع می نگرد. گاهی همه این مراحل و تقسیم بندی ها صحیح و لازم است و زوایای پنهان موضوع را روشن می کند.
استاد محترم، دکتر رضایی اصفهانی پس از اشاره به این مطلب، آن را درباره ی مراحل خلقت جهان نیز صادق می داند و می نویسند: «ممکن است دوران های خلقت آسمان ها و زمین را، از منظرها و حیثیت های مختلف، تقسیم بندی های متفاوتی کرد و ریشه ی همه اختلافات و نظریه های علمی، مراحل آفرینش جهان همین مطلب است. گاهی تقسیم بندی براساس گاز، مایع و جامد صورت می گیرد، گاهی تقسیم بندی براساس کرات آسمانی، زمین و انسان صورت می گیردو گاهی براساس موجودات بی جان و جاندار». (41)
ایشان عدم لزوم مطابقت مراحلی که علم برای آفرینش ذکر می کند را مراحلی که در قرآن یا کتاب مقدس آمده است را یادآور می شوند و زبان دین و علم را در این باب متفاوت می دانند لذا هیچ گونه تعارضی بین علم و دین اینجا وجود ندارد.
د) از آنجا که خلقت جهان در شش روز، قبل از اسلام، در بین مردم جزیزه العرب که با یهودیان در ارتباط بودند، مطرح بوده است؛ نمی توان آن را به عنوان اعجاز علمی قرآن دانست ولی با دقت در مراحل مطرح شده در آیات قرآن، می توان سازگاری گزاره های قرآنی را با یافته های علمی اخیر به خوبی دریافت در حالیکه برخی مطالب تورات و گفته های فلاسفه این هماهنگی را ندارد. البته تطبیق قطعی آیات قرآن با نظریه علمی و خاصی در باب مراحل پیدایش جهان صحیح به نظر نمی رسد.

حل تعارض ظاهری آیات سوره ی فصلت با خلقت انسان در شش روز:

از ظاهر آیات 9-12 سوره ی فصلت چنین بر می آید که خداوند متعال در این آیات به هشت دوره برای خلقت جهان اشاره می کند:
«خلق الارض فی یومین... و قدر فیها اقواتها فی اربعه ایام... فقضاهن سبع سموات فی یومین»
دو مرحله برای خلقت زمین... چهار مرحله برای آفرینش کوه ها و ارزاق... دو مرحله نیز برای خلقت آسمان ها مجموعاً هشت مرحله می شود در حالی که در برخی دیگر از آیات به شش دوره بودن خلقت جهان تصریح شده است.
مفسران بزرگوار با ارائه نظراتی به جمع بین این دو دسته آیات پرداخته و سازگای و هماهنگی آنها را روشن ساخته اند. این نظریات عبارتند از:
1. اکثر مفسرین «اربعه ایام» را شامل دو مرحله خلقت زمین، که در آیه ی قبل ذکر شده نیز می دانند؛ بدین صورت که در دو روز اول از این چهار روز زمین آفریده شد و در دو روز آینده؛ سایر خصوصیات زمین مثل کوه ها و ارزاق خلق شدند. مفسرانی که با این بیان تعارض ظاهری را از بین می برند، از نظر ادبی توجیهات متفاوتی ارائه می دهند.
الف) برخی از آنان ظرف «اربعه ایام» را به «قدّر» متعلق دانسته و کلمه «تتمه» را به عنوان مضافی برای «اربعه ایام» در تقدیر گرفته اند «قدر اقواتها فی تتمه اربعه ایام» مرحوم طبرسی این تعبیر قرآنی را همانند این گفته عرفی می داند که (من ده روز از بصره تا بغداد رفتم و در پانزده روز به کوفه رسیدم). (42)
طبری در جامع البیان تقدیر ««تتمه» رابه نحویین بصره نسبت می دهد. (43) و کشاف آن را از زجاج نقل می کند. (44)
ب) گروهی دیگر ظرف را متعلق به حصول می دانند در ضمن کلمه «تتمه» را نیز در تقدیر می گیرند «قدر حصول اقواتها فی تتمه اربعه ایام».
ج) برخی دیگر طرف را متعلق به خبر مبتدایی می دانند که حذف شده است و در این صورت نیازی به تقدیر کلمه «تتمه» نیست، «کل ذلک کائن فی اربعه ایام»(45) بنابراین تقدیر، خداوند کلام گذشته خویش را خلاصه گیری کرده است و فرموده: «در نتیجه، همه آنها در چهار روز بوده است».
2. علامه طباطبایی تفسیری خاص از «اربعه ایام» ارائه داده که می تواند راه حلی برای این تعارض باشد. ایشان مراد از «اربعه ایام» را چهار فصل سال می دانند و می نویسند: «مقصود از اربعه ایام با توجه به قراین، همان فصول چهارگانه است که براساس میل شمالی و جنوبی و زمین به وجود می آید و تقدیر ارزاق در این چهار فصل است، پس جمله (فی اربعه ایام) فقط قید جمله اخیر (قدر فیها اقواتها) است و حذف و تقدیری در آیه وجود ندارد. »(46)
3. برخی دیگر از مفسران «اربعه ایام» را اشاره به مراحل تکامل زمین می دانند که پس از خلقت زمین صورت گرفته است. از نظر این مفسران، آیات سوره ی فصلت، فقط چهار مرحله از مراحل شش گانه خلقت را مطرح می نمایند، دو مرحله خلقت زمین و دو مرحله خلقت آسمان و درباره ی دیگر مراحل سخنی نمی گویند و شاید مربوط به خلق دخان یا ستارگان باشد. (47)
4. برخی از دانشمندان عامه با قبول این نکته که آیات سوره ی فصلت برای خلقت جهان هشت روز را ذکر می کنند، تعارض ظاهری آن با آیات دیگر را با «نسبی بودن مدت زمان یوم» حل نموده اند، آنها در این باره می نویسند: «ظاهراً آیات سوره فصلت، با دیگر مجموعه آیات تعارضی ندارند، چرا که زمان امری نسبی است و با توجه به مقدار زمانی که برای هر روز در نظر می گیریم، شش روز می تواند هشت روز باشد همان طور که هشت روز می تواند شش روز باشد. » ایشان یوم ربوبی را شاهد می آورد که به گفته خود قرآن هزار سال و در جایی دیگر پنجاه هزار سال است. (48)

جمع بندی و بررسی:

هر کدام از راه حل های ارائه شده، می تواند این تعارض را از بین ببرد اما به هر یک از این راه حل ها اشکالاتی وارد شده است که ما به نقل و نقد آنها می پردازیم.
راه اول: مستلزم تقدیر کلمه ای محذوف (تتمه - کل ذلک کائن) است و تقدیر خلاف ظاهر می باشد. پس راه حل اول مستلزم قبول چیزی برخلاف ظاهر آیه است.
در جواب این اشکال می توان گفت: تقدیر گرفتن وقتی خلاف ظاهر و مخالف قواعد ادبی است که قرینه ای بر محذوف وجود نداشته باشد؛ ولی در مورد این آیه، دیگر آیاتی که به «سته ایام» تصریح دارند، قرینه بر این محذوف اند.
راه دوم (نظر علامه): توسط نویسندگان تفسیر نمونه از چند جهت مورد اشکال واقع شده است.
الف) این تفسیر هماهنگی میان جمله های آیات فوق (فصلت 9-12) را تأمین نمی کند چرا که در مورد خلقت زمین و آسمان «یوم» به معنای دوران است و طبق این تفسیر «یوم» در مورد خصوصیات زمین و مواد غذایی، به معنای فصول سال می باشد.
ب) نتیجه این تفسیر آن است که در این آیات از شش روز آفرینش، تنها از دو روز مربوط به خلقت زمین و دو روز مربوط به خلقت آسمان ها بحث شده است، اما دور روز باقیمانده که مربوط به خلقت موجوداتی است که میان زمین و آسمان قرار دارند[ما بینهما] سخنی به میان نیامده است. (49)
استاد دکتر رضایی این اشکالات را این گونه جواب گفته اند: «یوم در قرآن کریم در معانی متعددی به کار رفته است و اشکالی ندارد که در این جا نیز در دو آیه، در دو معنای متفاوت به کار رود و نیز لازم نیست در هر آیه ای تمام مراحل خلقت بیان شود و لذا در سوره های «هود، آیه ی 7، اعراف، آیه ی 54، یونس، آیه ی 3 و حدید، آیه ی 4» سخن از خلقت شش دوره ای آسمان ها و زمین شده است اما هیچ سخنی از خلقت موجودات بین آسمان و زمین [ما بینهما] نشده است». (50)
استفاده از واژه ی «قدّر» به جای خلق در آیه و نیز عدم نیاز به تقدیر، می تواند دو مؤید برای راه حل علامه طباطبایی باشد.
راه سوم: با این مشکل روبروست که آیه ی 10 سوره ی فصلت، سه مرحله «جعل فیها رواسی - بارک - قدر فیها اقواتها» را ذکر می کند نه چهار مرحله را.
باید توجه داشت که اگر آیاتی که به موضوع خلقت جهان پرداخته اند، به عنوان یک مجموعه نگریسته شود و در آیات، از دیگر آیات کمک گرفته شود، بسیاری از شبهات و تعارض های ظاهری به راحتی قابل حل است.
در آیات 27-33 سوره ی نازعات اگر چه از تعبیر «ایام» برای بیان مراحل خلقت استفاده نشده است، ولی مراحل خلقت را بسیار مشابه و هماهنگ با آیات 9-12 سوره ی فصلت بیان می کند.
دقت در این هماهنگی، می تواند برتری راه اول را نسبت به سایر راه حل ها روشن سازد.
با دقت در آیات سوره ی نازعات و توجه به آیات سوره ی فصلت، می توان نتیجه گرفت که تقدیر گرفتن «فی تتمه» و یا «کل ذلک» مناسب ترین راه حل است؛ چرا که قرآن کریم در آیه ی 10 سوره فصلت نیز همان مطالب آیه 27 سوره ی نازعات را می فرماید:
«و جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها و قدر فیها اقواتها»(51)
(و در آن [زمین، کوههای] استوار از فرازش قرار داد و در آن برکت نهاد و خوراکی هایی را در آن معین کرد. )
«اخرج منها ماءها و مرعاها* والجبال ارساها»(52)
(آبش و گیاهش را از آن بیرون آورد و کوهها را استوار ساخت)
ارزاق و اقوات، همان گیاهان و آباست که یکی از منابع زمین است و قرآن نیز در این موارد، نمونه هایی ذکر می نماید و در مقام شمارش تمام ارزاق و منابع نیست و مسئله کوه ها نیز در دو آیه آمده است.

پی نوشت ها :

1. فیزیک نوین، ص 51.
2. 186پرسش و پاسخ نجومی، ص 135.
3. اصول و مبانی جغرافیای ریاضی، ص 89.
4. واژه نامه ی نجوم و اخترفیزیک، ص 20.
5. اصول و مبانی جغرافیای ریاضی، ص 89.
6. جهان چگونه زاده شده؟ ص 22.
7. اصول و مبانی جغرافیای ریاضی، ص 89.
8. نجوم به زبان ساده، ص 155.
9. 186پرسش و پاسخ نجومی، ص 157و163.
10. نجوم به زبان ساده، ج 1، ص 156.
11. کیهان و راه کهکشان، ص 34.
12. سوره ی اعراف، آیه ی پنجاه و چهار، سوره ی یونس، آیه ی 3؛ سوره ی هود، آیه ی 7، و سوره ی حدید، آیه ی 4.
13. سوره ی سجده، آیه ی 4؛ سوره ی فرقان، آیه ی 59 و سوره ی ق، آیه ی 38.
14. سوره ی فصلت، آیات 9-12.
15. صحاح اللغه، ج 6، ص 2381 و معجم مقاییس اللغه، ج 3، ص 98.
16. مفردات راغب، ص 427.
17. همان، ص 894.
18. سوره ی بقره، آیه ی 259.
19. فاتحه الکتاب، آیه ی 4.
20. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ص 14، ح 282.
21. سوره ی آل عمران، آیه ی 140.
22. البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 151.
23. فتح الغدیر، ج 2، ص 307.
24. تفسیر مجمع البیان، ج 4، ص 659.
25. تفسیر المیزان، ح 17، ص 363.
26. تفسیر نمونه، ج 6، ص 202.
27. همان، ج 20، ص 227.
28. معارف قرآن، ص 243.
29. سوره ی سجده، آیه ی 5.
30. سوره ی معارج، آیه ی 4.
31. تفسیر فرقان، ج 24، ص 17.
32. سوره ی حج، آیه ی 47.
33. تفسیر الکشاف، ج 2، ص 288.
34. تفسیر الکبیر، ج 24، ص 103.
35. تفسیر الکبیر، ج 25، ص 168.
36. همان؛ ج 17، ص 12.
37. تفسیر المنار، ج 8، ص 444.
38. مقایسه ای میان عهدین، قرآن و علم، ص 183.
39. اولین دانشگاه و آخرین پیامبر؛ ج یک؛ ص 140.
40. تفسیر ملاصدرا، ج 6، ص 28.
41. پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ج 1، ص 119.
42. تفسیر مجمع البیان، ج 9، ص نه.
43. تفسیر جامع البیان، ج 24، ص 97.
44. تفسیر الکشاف، ج 4، ص 188.
45. همان.
46. تفسیر المیزان، ج 17، ص 364.
47. تفسیرالفرقان، ج 24، ص 24.
48. تفسیر سوره ی فصلت، ص 125.
49. تفسیر نمونه، ج 20، ص 225.
50. پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ج یک، ص 124.
51. سوره ی فصلت، آیه ی 10.
52. سوره ی نازعات، آیات 31-32.

منبع: مسترحمی، سید عیسی، (1358)، قرآن و کیهان شناسی، قم، انتشارات پژوهشهای پژوهش های تفسیر و علوم قرآن، چاپ اول، 1387.